
ضعف برنامهریزی، دخالت سیاستگذاران علت ناکامی در تحقق اهداف کلان توسعه
گزارش مرکز پژوهشهای مجلس نشان میدهد میانگین تحقق برنامههای توسعه طی شش دوره گذشته تنها سی تا سی و پنج درصد بوده این آمار نگرانکننده نشان میدهد ضعفهای ساختاری و مدیریتی و دخالتهای سیاستگذاران موجب شده برنامههای توسعه در مسیر تحقق اهداف بلندمدت خود ناکام بمانند
مدیر مسول :بر اساس گزارش مرکز پژوهشها برنامهها اغلب کلی آرمانگرا و غیرواقعبینانه تدوین شده و شاخصهای دقیق برای پیگیری پیشرفت وجود ندارد ظرفیتها و زیرساختهای کشور به طور واقعی در نظر گرفته نشده و برنامهها به جای تمرکز بر اولویتها همه حوزهها را پوشش داده و منابع محدود میان حوزههای متعدد تقسیم شده است فرآیند برنامهریزی غیرمتمرکز و بخشی بوده و برنامه به شکلی تلفیقی و با نگاه به نیازهای محلی تدوین شده در حالی که نیاز به مسئولیتپذیری دولت مرکزی وجود دارد برنامههای توسعه بدون طراحی واقعگرایانه از همان ابتدا محکوم به تحقق ناقص بودهاند
اجرای برنامهها به مدیران اجرایی و قوه مجریه وابسته است اما نهاد دولت در ایران ضعیف و گرفتار دیوانسالاری ناکارآمد و تعارض منافع ساختاری است حدود هفتاد تا هشتاد نقطه تعارض منافع سازمانی و فرآیندی در ساختار دولت وجود دارد که توانایی حل چالشها را کاهش داده حتی اگر برنامهها به بهترین نحو طراحی شوند ضعف در توان اجرایی دولت و بروکراسی باعث کندی یا توقف اجرای برنامهها میشود در برخی موارد دوگانهها و ابهامات مدیریتی موجب شده مدیران اجرایی تکلیف خود را در برابر مسائل مختلف ندانند و نبود سیستمهای پایش دقیق پیگیری واقعی اهداف را غیرممکن کرده است
کارشناسان مرکز پژوهشهای مجلس همچنین تاکید دارند هر کمیسیون در مجلس به دنبال بخشینگری است و میخواهد اهداف بخش مورد نظر خود را محقق کند این نگاه بخشی و عدم تمرکز ملی موجب شده برنامههای توسعه به طور مناسب تحقق پیدا نکنند و هماهنگی و نگاه یکپارچه برای تحقق اهداف کلان برنامهها ایجاد نشود
منابع محدود میان حوزههای متعدد تقسیم شده و تمرکز بر مسائل اصلی صورت نگرفته برخی پروژهها به دلیل کمبود منابع یا مدیریت نادرست بودجه به اهداف خود نرسیدهاند تغییر دولتها و نگاههای سیاسی باعث شده هر برنامه نیمهکاره رها شود و برنامه جدید تدوین گردد تمرکز بر نتایج کوتاهمدت برنامههای بلندمدت را کماهمیت کرده است
بر اساس گزارش مرکز پژوهشها و تحلیل ما ضعف طراحی کارشناسی و غیرواقعبینانه بودن اهداف انتخاب مدیران ناتوان و ضعف اجرایی دولت ضعف نظارت و پاسخگویی و ابهام در تکالیف اجرایی عدم تخصیص منابع کافی و غیرمتمرکز بودن برنامهریزی دخالتهای سیاسی و نگاه بخشی کمیسیونها و کمبود توجه به ظرفیتهای اجتماعی و زیرساختی کشور موجب شده تحقق برنامههای توسعه محدود باشد
برای موفقیت برنامههای توسعه ابتدا باید توانمندی نهاد دولت تقویت شود سپس برنامهها با نگاه واقعبینانه و تمرکز بر اولویتهای اصلی تدوین شوند برنامهریزی باید متمرکز ماموریتگرا و چندبعدی باشد تا منابع و توان مدیریتی برای حل چالشها متمرکز گردد بدون اصلاح ساختار دولت رفع تعارض منافع تقویت نظارت و پاسخگویی و طراحی واقعگرایانه برنامهها تحقق اهداف توسعهای همچنان محدود و ناقص خواهد بود




