
افزایش قیمتها وکاهش ارزش پول ملی ؛ فقط بحران اقتصادی نیست، بحران اخلاقی هم هست»
مدیر مسول :تورم در ایران، سالهاست که به مهمترین دغدغهی معیشتی مردم بدل شده است. گزارش مرکز آمار ایران اعلام کرد در تیر ماه ۱۴۰۴ ، شاخص قیمت مصرف کننده خانوارهای کشور به عدد ۳۶۰.۲ رسیده است که نسبت به خرداد ماه ، ۳.۵ درصد افزایش، نسبت به ماه مشابه سال قبل، ۴۱.۲ درصد افزایش و در دوازده ماهه منتهی به ماه جاری نسبت به دوره مشابه سال قبل، ۳۵.۳ درصد افزایش داشته است.
کوچک شدن سفرهها، بزرگ شدن بحرانها
در کوچه و خیابان میبینیم که خانوادهها برای خرید سادهترین نیازهای روزمره دچار مشکل شدهاند. کارگری که با حقوق پایهی حدود ۱۲تا ۱۳ میلیون تومان زندگی میکند، وقتی هزینهی اجاره یک واحد ۷۵ متری حداقل ۴ خوانوار در تهران به بیش از ۱۵ میلیون تومان میرسد، چگونه میتواند به فکر آینده فرزندش باشد؟ وقتی پدری توان خرید دفتر مشق و کیف برای کودک خود را ندارد، فشار روانی او تنها به خانوادهاش محدود نمیشود؛ این فشار به جامعه منتقل میگردد.
اخلاق در محاصره نیاز
در چنین شرایطی، تقلب، کمفروشی، رشوهگیری و بیاعتمادی رشد میکنند. فروشندهای که میبیند اجناس فردا گرانتر میشود، از احتکار دریغ نمیکند. کارمندی که حقوقش کفاف زندگی را نمیدهد، به رشوهگیری وسوسه میشود. در این میان، ارزشهایی چون صداقت، انصاف و امانت داری به تدریج رنگ میبازند و جای خود را به بقا به هر قیمت میدهند.
از گرانی تا بیاعتمادی؛ سقوط اخلاقی در کوچههای شهر»
تحقیقات اجتماعی نشان میدهد که افزایش تورم رابطه مستقیمی با کاهش اعتماد عمومی دارد. وقتی مردم احساس کنند دولت توان مهار گرانی را ندارد یا ارادهای برای عدالت اقتصادی وجود ندارد، ناامیدی و بیاعتمادی گسترش مییابد. این ناامیدی، مرگ تدریجی اخلاق را در کوچه ها سرعت میبخشد.
آیا مسئولان مرگ اخلاق در سایهی تورم را لمس کردهاند؟
آیا مسئولان به اندازه کافی عمق این فاجعه، یعنی **مرگ اخلاق در سایهی تورم** را لمس کردهاند؟ اگر سیاستگذاران همچنان تورم را صرفاً یک شاخص اقتصادی بدانند، بدون توجه به پیامدهای اجتماعی و اخلاقی آن، جامعه با بحرانی بسیار عمیقتر از رکود و بیکاری روبهرو خواهد شد: بحرانی به نام فروپاشی اخلاق جمعی.