
دیپلماسی ورزشی؛ از تلاش در زمین ورزش تا کاهش تنش در عرصه بینالمللی
مفهوم دیپلماسی ورزشی را میتوان یکی از شاخصههای اصلی توسعه قدرت نرم و دیپلماسی عمومی برشُمرد. به زعم کارشناسان این حوزه همانگونه که دیپلماتها برای تحقق منافع ملی کشورشان پای میز مذاکره مینشینند، ورزشکاران نیز برای ظهور و بروز این قدرت در زمینهای ورزشی تلاش میکنند که اعتماد بیشتر مخاطبان و جامعه عمومی را هم به همراه دارد.
به گزارش ایرنا، دنیای امروز به دلیل زیادهخواهی و استعمارگری به شکلی نوین، هر روز آبستن یک رویداد یا اتفاق است. از تنشهای داخلی و منطقهای گرفته تا دخالت در امور کشوری دیگر، همه و همه باعث بروز تنشهایی میشود که اگر مدیریت نشده و عقلانی با آن برخورد نشود، چه بسا آتش جنگ را هم شعلهور کند. همان چیزی که امروز در برخی از کشورهای دور و نزدیک میبینیم و در این میان نقش دیپلماسی ورزشی را نمیتوان نادیده گرفت.
سالهاست در مورد نقش دیپلماسی ورزشی بحث و تبادل نظر میشود و برای همین است که کشورهایی که در این حوزه شانس و فرصت ظهور و بروز دارند، سرمایهگذاری بسیاری را در دستور کار قرار دادهاند. شاید این جمله را بارها شنیده باشید اما بازهم بر آن تاکید داریم که اگر در زمان جنگ، نیرو و تجهیزات نظامی، نماد اقتدار و قدرت یک کشور به حساب میآید، در زمان صلح این نقش به ورزش سپرده میشود و قهرمانان در میادین ورزشی با موفقیتهایی که به دست میآورند این اقتدار را به تصویر میکشند.
از نگاهی دیگر، دیپلماسی ورزشی را میتوان به عنوان یکی از مؤثرترین ابزارهای سیاست خارجی بر شمرد، چرا که به دولتها اجازه میدهد در فضایی غیررسمی و مبتنی بر احترام متقابل، روابط خود را تقویت کنند و این را بارها دیدهایم. روابطی که حتی بر کاهش تنشهای سیاسی اثر گذاشته و در برخی مواقع آن را از میان برداشته است.
مورد دیگری که باید مورد توجه قرار بگیرد این است که دیپلماسی ورزشی، مرز و حدود نمیشناسد. یک قهرمان در رویدادی معتبر مانند المپیک میتواند تصویری را به جهانیان نشان بدهد که بازتاب آن فراتر از مرزها اثرگذار خواهد بود و این همان قدرت نرم و دیپلماسی عمومی ورزشی است.
دیپلماسی ورزشی یک مزیت دیگر هم دارد و آن این است که ورزش زبان مشترک همه کشورهاست. اقتدار، توانایی، نتیجه مطلوب و مواردی از این دست نیاز به ترجمه و فهم خاصی ندارد و مردم جهان از کوچک و بزرگ گرفته تا جوان و سالخورده، به راحتی میتوانند این قدرت را با پوست و استخوان خود درک کنند.
اگر به تاریخ هم مراجعه کنید خواهید دید که تنشهای بسیاری، در دنیای ورزش کاهش یافته است. به عنوان مثال دیپلماسی پینگپنگ یکی از مهمترین نمونههای بارز و البته تاریخی در این حوزه است. دیپلماسی پینگپنگ به گفتوگوهای پنهانی سران وقت آمریکا و چین در اواسط دهه ۱۹۷۰ باز میگردد؛ در آن زمان دو کشور هنوز روابط سیاسی با یکدیگر نداشتند و برای انجام مذاکرات، برگزاری یک تورنمنت ورزشی( پینگپنگ) را بهانه کردند.
در مارس ۱۹۷۱ چینیها که در جریان مذاکرات صلح ویتنام مذاکراتی را با آمریکاییها شروع کرده بودند، تیم ملی پینگپنگ این کشور را به پکن دعوت کردند که در این تیم تعدادی از دیپلماتها نیز حضور داشتند که مخفیانه با مقامات چینی دیدار داشتند. چهار روز بعد از سفر این تیم آمریکایی به چین، ایالات متحده تحریم تجاری ۲۰ ساله خود علیه چین را لغو کرد و شرایط تازهای برای آنها رقم خورد.
البته در دنیای ورزش نمونههای دیگری هم وجود دارد؛ به عنوان مثال توافق دو کشور همسایه اما پُرتنش کرهشمالی و کرهجنوبی برای حضور در بازیهای المپیک زمستانی، آنهم با یک پرچم مشترک و جدال مرگ و زندگی بین تیمهای کریکت هند و پاکستان برای نشان قدرت خود در زمان صلح از جمله این موارد است.
البته نمونه ایرانی را هم در تاریخ داریم که مهمترین آن به دیدار تیمهای ملی فوتبال ایران و آمریکا در جامجهانی فرانسه باز میگردد. در آن روزها دو کشور در اوج تنشهای سیاسی خود بودند و زمانی که مشخص شد طبق قرعه باید برابر هم و در زمین فوتبال صفآرایی کنند، ابهامات زیادی برای طرفین ایجاد شد. اینکه چه خواهد شد و دو تیم با چه نتیجهای زمین بازی را ترک خواهند کرد.
ضربه سر حمید استیلی، شوت سرکش مهدی مهدویکیا و البته واکنشهای بینظیر احمدرضا عابدزاده و تلاش گروهی فرزندان ایران، برتری ۲ بر یک ما را به همراه داشت تا هم در ایران جشن شادی برپا شود و هم دنیا شاهد برتری تیم ملی فوتبال ایران برابر آمریکا باشد. اثرات این پیروزی بدون شک به مراتب از شعارها، نشستهای سیاسی و واکنشهای معمول در این عرصه بیشتر بود، چرا که شاید همه سیاست را دوست نداشته باشند اما با ورزش زندگی میکنند و این برتری برای ما فراتر از یک نتیجه ورزشی بود.
نکته مهم دیگر در آن بازی به برخورد خوب و دوستانه بازیکنان دو کشور باز میگشت. شاید قبل از آن نگرانیهایی بابت برخورد ورزشکاران دو کشور وجود داشت اما با سوت اورس مهیر سوئیسی، آنهایی که در استادیوم بودند و آنهایی که از طریق رسانههای جهان این بازی را به تماشا نشسته بودند فقط زیبایی دیدند و واکنشهای بعد از آن قدرت دیپلماسی ورزشی را یک بار دیگر به تصویر کشید و اهمیت آن را نشان داد.
هرچند ایران در قدرت نظامی یکی از کشورهای برتر منطقه و البته جهان است و این را در جنگ تحمیلی ۱۲ روزه به خوبی نشان داد، اما فراموش نکنیم نباید از قدرت دیپلماسی ورزشی در این ایام به سادگی گذشت. اگر در جنگ، شاهد تخریب، ویرانی و خسارات شدید به زیرساختها و کشته شدن زنان و کودکان بیگناه هستیم، در فضای ورزش میتوان با صلابت، اقتدار و استفاده از تمامی زیباییهای موجود، برتری خود را به دنیا نشان بدهیم و ظرفیتهای خود را به رُخ بکشیم.
در یک کلام، متولیان کشور و مدیریت ورزش میتوانند از طریق توسعه دیپلماسی ورزشی ضمن بهبود روابط صلحآمیز با کشورهای مورد نظر و نشان دادن اقتدار و صلابت خود، تعاملات بینالمللی را ارتقا داده و به اهداف خود دست یابند. فضایی که میتواند باعث تقویت یا از سرگیری روابط دیپلماتیک بین کشورها شده و ابزاری مهم و کارآمد در این خصوص محسوب شود.