
از دانشگاه چه انتظاری می توان داشت ؟
دکتر محمد نقی فراهانی روانشناس شخصیت :در کشور ما انتظاراتی از دانشگاه دارند که منطبق با روح کلی و ماموریت دانشگاه در جهان نیست. انتظاراتی چون تزکیه روح و روان و یا ساختن انسان هایی متعالی و فرهیخته و یا انسان هایی آزادیخواه و جلو دار هر حرکت سیاسی و اجتماعی و فرهنگی، اما واقعا دانشگاه توانایی پرورش چنین انسان هایی را دارد؟
اصولا در جهان مدرن دانشگاه محل ساختن تعالی اندیشه و روح و سکنات و پروش شخصیت نیست.
دانشگاه مانند هر نهاد اجتماعی دیگر ارتباط ارگانیکی با سایر نهاد های دیگر درجامعه داشته و ارتباط فرهنگی با آنها دارد. مثلا نهاد آموزش و پرورش یک نهاد اجتماعی است که هدفش تربیت شهروند خوب ودر برنامه اموزش و پرورش رسیدن ما رسیدن به حیات طیبه است. در برنامه های آموزشی و پرورشی این نهاد چه به صورت آموزشی آن و چه رفتاری آن سعی و تلاش بر این است که دانش آموز را آماده کنند که دارای خودی مستقل و مسولیت پذیر و دارای دانش شهروندی و فردی مسول برای وارد شدن در زندگی بعد از مدرسه شود. محصول این مدرسه ها می تواند انواع مسولیت ها را مستقلا پذیرا شود و بایستی برای هر نوعی از انتخاب اعم از وارد شدن در بازار کار و فعالیت و یا وارد شدن در کالج برای مهارت آموزی و یا دانشگاه برای دریافت دانش و خبره شدن در یک شاخه علم و فناوری و یا انتخاب همسر و شریک جنسی است . البته وارد شدن در هر کدام از این فعالیت ها می تواند به گسترش دانش زندگی و مهارت شغلی و یا فردی متخصص و کاردان در شغل و نهایتا توانایی در ارتباط با شریک زندگی شودو اینکه حالا تصور شود که دانشگاه محل تعالی روح و اندیشه و حتی فرهیختگی و آزادی خواه شدن است یک امری است که می تواند در هر کدام از این حیطه های گفته شده نمود پیدا کند و یا ممکن نشود و صرفا ربطی به دانشگاه وارد شدن ندارد.
به این نکته حکیم یونانی توجه کنیم که او برای وارد شدن به دانشگاه چه درخواستی را مطرح کرده است.
“حکیم یونانی اعلام داشت که هر کس می خواهد وارد آکادمی شود بایستی هندسه بداند”.
این دانستن هندسه همانا به داشتن توانایی عمومی ذهنی برای فهم مسائل علمی دارد و آن چیزی است که در روانشناسی به آن هوش و یا عامل کلی توانایی برای فهم و دریافت مسائل علمی است اشاره دارد.
اما باز ممکن است بعضی تصور کنند هدف از آمدن دانشگاه را تزکیه و پالایش روح و روان بدانند که اگر آن را مبنا قرار دهند باز اشاره به این آیه قرآن است که همانا اشاره به تزکیه روح و روان قبل از آموختن و کتاب است. که نشاندهنده این است که تزکیه و دانستن آداب تعلیم و تربیت و اینکه احترام به دانش و علم و تقدیر از عالمان بایستی قبل از آمدن به دانشگاه و آن هم در زمان سنین مدرسه ای در آموزش و پرورش مد نظر قرار گیرد .در سنینی که بایستی این آداب را به دانش آموزان آموخت و در برنامه تجربه زیسته آنها قرار داد.
نتیجه:دانشگاه بایستی با دانشجویانی با هوشبهر بالا متناسب برای رشته های مختلف دانشگاهی اقدام به گزینش نماید و آن نیز همانا هوش و استعداد است و با دو مولفه استدلال ریاضی و توانایی یادگیری زبان دوم حاصل می شود و نیازی به حفظ کردن کتب برنامه های مدرسه ای که بایستی برای تربیت شهروند و یا آنچه که بعضی در اهداف تعلیم و تربیت حیات طیبه نامیده اند وادعا می کنند تنظیم شود.