
سرگردانی سر چهارراهِ تاریخ؛ پس کِی میخندیم؟
نمایش «چهارراه» جدیدترین اثر بهرام بیضایی است که انتقاد اجتماعی را دستخوش احساس و خاطرات گمشده میکند.
پایگاه خبری موج نو نیوز : نمایش «چهارراه» جدیدترین اثر بهرام بیضایی است که انتقاد اجتماعی را دستخوش احساس و خاطرات گمشده میکند.حدود سال هشتاد ایرانی؛ سر چهارراه شلوغی در تهران،زن و مردی یکدیگر را می بینند که حوادثی،پانزده سال آن دو را از هم دور انداخته است.
مازیار فکری ارشاد منتقد سینما در اینستاگرام خود نوشت: یک.چه تجربه تکان دهندهای بود تماشای آنلاین نمایش «چهارراه» بهرام بیضایی. نمایشی در بابِ وطن. وطن در نمایشنامه بیضایی همان ناکجا آبادی است که هرکس به شکلی آن را مشاهده میکند. اما برای ما که این سالها تصویر نسبتا واحدِ مخدوشی از این مفهوم کلی داریم، معنایش مشخص است. «همه ما در بانک وطن حساب ارزی باز کردهایم.»
دو.بیضایی در این نمایش همه آنچه موجب رنجهای طولانی و عاقبت جلای وطنش شده را آورده است. نمایشی خشمگین و خسته از مردی که یکروز از وطنش خسته شد و رفت. مثل خیلیها که این سالها رفتند. مثل خیلیها که اینروزها به رفتن فکر میکنند. وطن در «چهارراه» آن مفهوم آرمانی را ندارد که احتمالا همه در آرزویش بودیم.
بیضایی آن را ترک کرده اما بالاخره حرفهایش را پس از سالیانِ سکوت با صراحت و دلخوری هرچه تمامتر مطرح میکند. «همه در چایخانه وطن مهمانند. مهمان جیب خودشان.» سه. و چه تلخ بود همزمانی و توارد مطرح شدن ایده فرعی موانع جدی پیشروی بازیگران زن در این نمایش و خبر تعطیلی رشته بازیگری دختران در هنرستان سوره.چهار. جملههای داخل گیومه از متن نمایشنامه «چهارراه» هستند.
علی رفیعی وردنجانی نوشت: به نظر می رسد بیضایی در «چهارراه» به انفجار انتقادات رسیده است او گاهی زیر پوستی و گاهی واضح و مبرهن جامعه و شرایط موجود در آن را از تیغ برنده ادبیات عبور می دهد . تبلیغاتی که به صورتی فریاد از سوی خرده شخصیت های نمایشنامه بیان می شوند: اعم از تولیدات داخلی ساخت کشور فلان ، مخاطب گذری تئاتر و نمایشنامه بیضایی را به این فکر فرو می برد که آیا واقعا تولید داخلی مسئله نویسنده بوده است یا عملکرد تولیدات داخلی؟ اما مخاطب خاص ادبیات بیضایی با این شیوه آشنا است چرا که بیضایی از این فرمول خرده پیرنگ های مختلف ساخته و با مهارت زمان نمایشنامه را افزایش می دهد علاوه بر آن انتقاد را در جایی از نمایش بیان می کند که به تنهایی یک مسئله نمایشی شناخته شود و نه صرفا یک مسئله شخصی . کلافگی مولف از این همه عنوان قابل انتقاد در جامعه باعث شده است تا آن را دلیلی بر برهم ریختگی روانی شخصیت های نمایشنامه خود عنوان کند.
منبع :برترینها