
وقتی کرامت معلمان ودانشآموزان، در تمثیل چوپان و گوسفند ذبح میشود
آقای رییس جمهور، دولتی که چنین فردی را در رأس وزارت تعلیم و تربیت مینشاند، نهتنها در انتخاب خود مرتکب اشتباه فاحش شده، بلکه با تداوم حضور او، جایگاه خود را نزد شهروندان، بهویژه فرهنگیان و خانوادهها، بیش از پیش تضعیف میکند
علی محمدی بازرس کانون حامیان حقوق شهروندی استان البرز :در روزگاری که آموزش و پرورش بیش از همیشه نیازمند نگاه علمی، فرهنگی و انسانمحور است، شنیدن تمثیلهایی چون «معلم چوپان است و دانشآموزان گوسفند» نه تنها تأسفبار، بلکه نشانهای از عمق بحران در نگاه بخشی از مسئولان به مفاهیم تربیتی است. این نوع تمثیلسازی، حتی اگر با نیت خیر یا نگاهی مثبت بیان شده باشد، از نهایت بیسلیقگی، ناآگاهی و ضعف در درک موقعیتهای فرهنگی و اجتماعی حکایت دارد.
آیا کودک و نوجوانی که قرار است آینده این سرزمین را بسازد، شایسته است که در ذهن یک مقام عالیرتبه، «گوسفند» تلقی شود؟ و آیا معلم فرهیختهای که رسالت انبیاء را بر دوش دارد، باید در جایگاه «چوپان» در نظر گرفته شود؟ این نه تنها فروکاستن نقش تعلیم و تربیت است، بلکه توهینی آشکار به عقلانیت، خلاقیت و کرامت انسانیِ دانشآموزان و معلمان ماست.
تمثیلسازیهای اینچنینی، اگرچه ممکن است در کلام عوام یا در ضربالمثلهای کوچهبازاری رواج داشته باشد، اما وقتی از زبان یک مقام رسمی و تأثیرگذار بیان میشود، بازتابی بسیار منفی دارد. ما از یک وزیر آموزش و پرورش انتظار داریم که واژگانش به اندازه تدابیرش سنجیده، و نگاهش به اندازه مسئولیتش ژرف باشد.
وزیری که چنین تمثیلهایی را به زبان میآورد، ناخواسته نشان میدهد که به ادبیات انسانی، جایگاه متعالی معلم، و حقوق دانشآموزان آگاهی کافی ندارد. این ضعف در درک مفاهیم تربیتی، زنگ خطری است برای جامعهای که میخواهد فرزندان خود را بر مبنای عقل، خلاقیت و عزتنفس تربیت کند، نه اطاعت بیچونوچرای یک «گله».
آقای رییس جمهور دولتی که چنین فردی را در رأس وزارت تعلیم و تربیت مینشاند، نهتنها در انتخاب خود مرتکب اشتباه فاحش شده، بلکه با تداوم حضور او، جایگاه خود را نزد شهروندان، بهویژه فرهنگیان و خانوادهها، بیش از پیش تضعیف میکند. وقتی زبان یک وزیر بهراحتی کرامت مردم را نشانه میرود، این پرسش جدی مطرح میشود که آیا دولت نسبت به پیامدهای فرهنگی، اجتماعی و سیاسی چنین انتصابهایی آگاهی دارد؟ و آیا شأن ملت را در انتخاب مدیران خود لحاظ میکند؟
به جای این تمثیلهای سطحی، بهتر است از مفاهیم رشد، پرورش درختی از اندیشه، یا مربیگری به مثابه بذرپاشی دانش و محبت سخن گفته شود. آموزش، مزرعهای از امید است نه چراگاهی از سکوت و اطاعت.