
تصمیماتی که با اطلاعات ناقص یا نظرات یکسویه اتخاذ شوند، مانند دیواری خواهد بود که با چشمان بسته ساخته شده است.
علی محمدی کارشناس ارشد مالی : تصور کنید دیواری در حال فروریختن است. یک بنای ناشی ممکن است به جای اصلاح اصولی، فقط کمی گچ و ملات بزند تا ظاهر را درست کند، اما دیواری که اساس آن کج است، دیر یا زود فروخواهد ریخت. در کشورداری هم چنین است؛ اگر تصمیمگیران، به جای حل ریشهای مشکلات، فقط به وصلهپینه کردن امور بپردازند، بحرانها به شکلی دیگر بازخواهند گشت.
آجرچارکه به جای نیمه: تصمیمگیری بر پایه تخصص
در اداره یک کشور، مانند ساخت یک سازه مستحکم، نمیتوان در جایی که نیاز به نظرات متنوع و کارشناسیشده وجود دارد، به دیدگاههای محدود و غیرعلمی اکتفا کرد. همانطور که برای یک پروژه مهندسی، تیمی از متخصصان حوزههای مختلف گرد هم میآیند، درتصمیمگیریهای کلان کشور داری نیز باید اقتصاددانان، جامعهشناسان و مدیران با دیدگاههای متفاوت حضور داشته باشند تا بهترین مسیر انتخاب شود. در غیر این صورت، تصمیماتی که با اطلاعات ناقص یا نظرات یکسویه اتخاذ شوند، مانند دیواری خواهد بود که با چشمان بسته ساخته شده است.
ابعاد اصلاح دیوار کج در حکمرانی
اقتصادی: سیاستگذاریهای نادرست مالی، نظام بانکی ناکارآمد و تصمیمات غیرکارشناسی، همگی مانند آجرهایی هستند که بدون در نظر گرفتن مقاومت بنا ، چیده شدهاند. یک اقتصاد سالم نیازمند شفافیت، رقابتپذیری و مشارکت واقعی متخصصان است.
اجتماعی: بیاعتمادی عمومی، نارضایتی و افزایش شکافهای اجتماعی( طبقاتی ) نتیجه تصمیماتی است که بدون درک واقعیتهای جامعه اتخاذ میشوند. حکمرانی صحیح، نیازمند درک نیازهای مردم و ایجاد بستری برای گفتوگوی سازنده است. بطور مثال افزایش طبقه ثروتمند و ریزش طبقه متوسط وافزایش طبقه فقیر، چرا که دولت ها ادامه دهنده تصمیات نادرست دولت های قبلی هستند وبرای اصلاح ساختار اشتباه ناتوان می باشند
سیاسی: اگر ساختارهای حکمرانی بر پایه بوروکراسی ناکارآمد و تصمیمگیریهای جناحی استوار باشد، خروجی آن سیاستهایی خواهد بود که به جای پیشبرد کشور، مانع توسعه آن میشوند. اصلاح این روند نیازمند شجاعت در تغییر و استفاده از سیاست مداران واقعی است.
نماد اصلاح: مسعود پزشکیان در قامت یک بنای ماهر
تصویری که برای یاداشت انتخاب کردم نه برای ستایش فردی خاص، بلکه تصویر وی در حال دیوارچینی و در هیئت دولت نمایانگر این است که یک رییس جمهور توانمند همانند یک معمار با تجربه با تصمیمگیری بموقع می تواند کشور را در مسیر درست هدایت کرده وازادامه اشباهات گذشته جلوگیری کند
پیشنهاد می شود دولت ها از وصلهپینه کردن به اصلاح بنیادین روی بیاورند وبرای کشورداری صحیح، نیاز به معماری اصولی، مهارت، تجربه و استفاده از بهترین مصالح است. تصمیمات سطحی و کوتاهمدت، مانند مرمت ظاهری دیوار کج، تنها زمان فروپاشی را به تعویق میاندازد. اصلاح بنیادین مستلزم پذیرش اشتباهات گذشته، استفاده از نظرات متخصصان و داشتن جسارت برای تغییر واقعی است.
آیا وقت آن نرسیده است که به جای سرپوش گذاشتن بر مشکلات، به دنبال راهحلهای اساسی باشیم؟