
یکی از دلایلی که دولت به خود اجازه میدهد در برابر حقوق کارگران و بازنشستگان مقاومت کند، نبود تشکلهای قدرتمند و مستقل کارگری است.
علی محمدی پایگاه خبری موج نو نیوز :در حالی که نرخ تورم در کشور رو به افزایش است و سفرهی کارگران و بازنشستگان روزبهروز کوچکتر میشود، دولت بهجای اجرای سیاستهای حمایتی، در برابر افزایش حقوق این اقشار مقاومت میکند. این در حالی است که مدیریت اقتصادی ضعیف و سیاستهای اشتباه، خود عامل اصلی تورم افسارگسیختهای است که معیشت مردم را نابود کرده است.
۱. بهانههای دولت: کسری بودجه یا سیاستهای ضدکارگری؟
دولت معمولاً بهانهی کسری بودجه را برای عدم افزایش حقوق کارگران و بازنشستگان مطرح میکند، اما در همین حال، بودجه نهادهای غیرمولد و هزینههای غیرضروری را بدون هیچ محدودیتی تأمین میکند. چرا وقتی صحبت از حقوق کارگران میشود، دولت نگران کمبود منابع میشود، اما برای تخصیص بودجههای بیحسابوکتاب هیچ مانعی وجود ندارد؟
۲. عدم مدیریت تورم؛ بحران ساختهی دولت
اگر تورم کنترلشده و قیمتها ثابت بماند، نیازی به افزایش حقوقهای سالانه با نرخهای بالا نیست. اما دولت که خود باعث تورم است، از افزایش حقوق سر باز میزند تا هزینههای خود را کاهش دهد. این سیاست نهتنها عدالت اجتماعی را زیر سؤال میبرد، بلکه منجر به فقیرتر شدن قشر کارگر و بازنشسته میشود.
۳. سیاست فرار از مسئولیت و فشار بر مردم
در حالی که دولتها در کشورهای توسعهیافته به دنبال راهکارهایی برای افزایش قدرت خرید مردم هستند، در ایران سیاستهایی اجرا میشود که به افزایش فشار اقتصادی بر مردم منجر میشود. جلوگیری از افزایش حقوق در شرایط تورمی، نوعی سیاست عامدانه برای کاهش سطح رفاه عمومی و سوق دادن جامعه به سمت فقر بیشتر است.
۴. سوءاستفاده از سکوت کارگران و بازنشستگان
یکی از دلایلی که دولت به خود اجازه میدهد در برابر حقوق کارگران و بازنشستگان مقاومت کند، نبود تشکلهای قدرتمند و مستقل کارگری است. اگر اتحادیههای کارگری قوی و مستقل وجود داشتند، دولت به این راحتی نمیتوانست سیاستهای ضدکارگری را اجرا کند.
مقاومت دولت در برابر افزایش حقوق کارگران و بازنشستگان نهتنها غیرمنطقی، بلکه غیرعادلانه و مخرب است. در شرایطی که خود دولت عامل اصلی تورم است، نمیتواند با این بهانه که افزایش حقوق موجب تورم میشود، از مسئولیت خود شانه خالی کند. تنها راه خروج از این بحران، تشکیل تشکلهای مستقل کارگری، و اصلاح سیاستهای اقتصادی است.
مخاطبان گرامی بنظر شما چرا دولت ها دراصلاح ساختار اقصادی ناکام مانده اند ؟