
بیمهشدگان تأمین اجتماعی از محل حق بیمههایی که خود پرداخت کردهاند انتظار دریافت خدمات دارند. اگر منابع این سازمان صرف پوشش تعهدات صندوقهای ورشکسته شود، به نوعی حقوق آنها زیر سؤال میرود
علی محمدی بازرس انجمن صنفی کارگری اساتید حق التدریس دانشگاه های استان تهران : موضوع فرار دولت از پرداخت بدهیهای خود به سازمان تأمین اجتماعی یکی از مباحث جدی و پرچالش در نظام اقتصادی و اجتماعی کشور است. این بدهیها معمولاً ناشی از عدم پرداخت سهم دولت در بیمههای اجتماعی، تعهدات قانونی یا عدم تخصیص بودجه کافی به تعهدات بلندمدت است . چند نکته مهم در این زمینه وجود دارد:
۱-پیامدهای اقتصادی و اجتماعی: این بدهیها تأثیر مستقیمی بر توانایی تأمین اجتماعی برای پرداخت مستمریها، ارائه خدمات درمانی و حفظ پایداری بلندمدت صندوق دارد. اگر منابع مالی این سازمان کاهش یابد، بازنشستگان، بیمهشدگان و حتی بخش درمان کشور متضرر خواهند شد.
۲-مشکلات مدیریتی و نظارتی: یکی از دلایل تداوم بدهیها میتواند عدم شفافیت در نحوه مدیریت و نظارت بر تعهدات دولت باشد. گاهی تعهدات دولت در بودجههای سالانه به درستی دیده نمیشود یا پرداخت آنها به تأخیر میافتد.
ادغام بدون اصلاح ساختاری، مانند افزودن آب به کشتی در حال غرق شدن است. این رویکرد تنها بحران را به تأخیر میاندازد و تأثیرات منفی آن را به همه بیمهشدگان گسترش میدهد.
راهکارهای پیشنهادی:
الف -افزایش شفافیت: لازم است بودجهریزی دقیقتر و شفافتری برای تسویه بدهیها انجام شود.
ب-ایجاد سازکار الزامآور قانونی: قوانینی که دولت را ملزم به پرداخت بدهیهای خود به تأمین اجتماعی در زمانبندی مشخص کند، ضروری است.
پ-تبدیل بدهیها به سرمایهگذاری: دولت میتواند بخشی از بدهیهای خود را از طریق واگذاری داراییها یا سهام شرکتهای دولتی که بازدهی خوبی دارند تسویه کند. این روش در صورت مدیریت صحیح میتواند به تأمین اجتماعی کمک کند تا منابع پایدارتری داشته باشد.
متاسفانه دولت طرح ادغام صندوقهای ورشکسته را با سازمان تأمین اجتماعی برای فرار از پرداخت بدهیهای معوقه خود در برنامه دارد ، اگرچه ممکن است در ظاهر راهکاری برای کاهش مشکلات خودش و صندوقهای ورشکسته به نظر برسد، اما در واقع میتواند تبعات اقتصادی و اجتماعی خطرناکی داشته باشد. شامل :
۱. اثرات منفی ادغام بر تأمین اجتماعی
الف -بار مالی سنگینتر
ب-کاهش کیفیت خدمات.
پ-کاهش اعتماد عمومی
۲. عدم عدالت بین بیمهشدگان
بیمهشدگان تأمین اجتماعی از محل حق بیمههایی که خود پرداخت کردهاند انتظار دریافت خدمات دارند. اگر منابع این سازمان صرف پوشش تعهدات صندوقهای ورشکسته شود، به نوعی حقوق آنها زیر سؤال میرود وضمنا در بسیاری از صندوقهای ورشکسته، تعهدات مالی به دلیل سیاستهای نادرست، استخدامهای غیرضروری یا مدیریت ناکارآمد انباشته شده است. انتقال این مشکلات به تأمین اجتماعی بدون اصلاح ساختاری، نوعی بیعدالتی است.
۳. ریشهیابی مشکلات صندوقهای ورشکسته
الف-مدیریت ناکارآمد.
ب-بدهیهای دولت
۴. راهکارهای جایگزین بهجای ادغام
الف-اصلاح ساختاری صندوقهای ورشکسته: دولت باید ابتدا سیاستهای مدیریتی، سرمایهگذاری و بودجهریزی این صندوقها را اصلاح کند.
ب-پرداخت بدهیهای دولت به صندوقها: دولت باید بدهیهای معوقه خود را به صورت شفاف و منظم پرداخت کند.
تحلیل اقتصادی و مدیریتی
ادغام بدون اصلاح ساختاری، مانند افزودن آب به کشتی در حال غرق شدن است. این رویکرد تنها بحران را به تأخیر میاندازد و تأثیرات منفی آن را به همه بیمهشدگان گسترش میدهد.