فرهنگی و هنری

شعرهایی از دل کار، خاک، و خستگی

درباره‌ی مجموعه شعر «ما همه کارگریم» اثر زینب فرجی | نشر ایهام، ۱۴۰۴

علیرضانیاکان :در روزگاری که شعر فارسی بیش از همیشه درگیر بازی‌های زبانی و ذهنی‌ است، زینب فرجی با مجموعه شعر تازه‌اش، «ما همه کارگریم»، یادآوری می‌کند که شعر هنوز می‌تواند با واقعیت گره بخورد، و حتی از دل روزمرگی، زیبایی و درد را هم‌زمان بیرون بکشد.
این کتاب که در ۷۲ صفحه توسط نشر ایهام منتشر شده، پر از تصویرهایی‌ است که بوی کارخانه، زمین، خیابان، چای‌خانه‌های ساده و دستهای  پینه‌بسته می‌دهد. شعرهایی که صدای طبقه‌ای‌است که کمتر در شعر امروز بازتاب یافته‌اند: کارگران، زنان تنها، کارگران مهاجر، مادرانی که در خط تولید و زندگی، هم‌زمان کار می‌کنند.
اما فرجی صرفاً به توصیف شرایط اجتماعی بسنده نمی‌کند. آن‌چه ما همه کارگریم را از یک مجموعه شعارگونه جدا می‌کند، قدرت شاعرانگی در بیان است. او به‌خوبی توانسته میان تعهد اجتماعی و زبان ادبی تعادل برقرار کند. شعرها، در عین تلخی، شیرینی خاصی دارند؛ شیرینی مقاومت، شیرینی امیدهای کوچک، و شیرینی آن‌چه در دل خستگی هنوز زنده است.
در بسیاری از شعرها، با زنانی روبه‌رو هستیم که نه قربانی صرف‌اند، نه قهرمان افسانه‌ای. آن‌ها واقعی‌اند، همان‌هایی که صبح‌ها پیش از همه بیدار می‌شوند، و شب‌ها بعد از همه می‌خوابند. زبان شعر فرجی، ساده اما گزنده است؛ ترکیبی از توصیف، دیالوگ‌های درونی و گاهی کنایه‌هایی نرم که بر دل می‌نشیند.
ما همه کارگریم بیش از آن‌که یک مجموعه شعر صرف باشد، یک سند ادبی از طبقه‌ی فراموش‌شده‌ی معاصر ایران است. سندی که نمی‌خواهد فقط درد را نشان دهد، بلکه آن را بخواند، بازگو کند و با زبان شعر زنده نگه دارد.
این مجموعه را می‌توان در امتداد سنت شعر اجتماعی معاصر دانست؛ اما آن‌چه اثر فرجی را متمایز می‌کند، لحن انسانی و صمیمی اوست. نه از بالا حرف می‌زند، نه قضاوت می‌کند. فقط می‌بیند، می‌نویسد، و با صدایی شبیه صدای ما – صداهایی که در شلوغی جهان، گم شده‌اند – دوباره حضور خود را اعلام می‌کند:
ما همه کارگریم.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا